آنکت و دو روایت دیگر

Availability: Only 1 left in stock

7,52 

«خانه ای که فراست و چند نفر دیگر در آن مخفی بودند یک خدمتکار داشت. خرید، پخت وپز، رُفت وروب و شستشو همه بر عهدهٔ ننه توتی بود

, ,

«خانه ای که فراست و چند نفر دیگر در آن مخفی بودند یک خدمتکار داشت. خرید، پخت وپز، رُفت وروب و شستشو همه بر عهدهٔ ننه توتی بود. ننه توتی به قدری بی سروصدا بود و طوری آرام می آمد و می رفت که وجودش در خانه حس نمی شد. در عرض روز چند بار مانند شبح ظاهر می شد، چای یا سینی ناهار و شام را بدون یک کلمه حرف روی میز می گذاشت ویا از روی میز برمی داشت. در موقع راه رفتن فقط پاهایش حرکت می کرد و بدنش مثل یک ستون یکپارچه پیش می رفت. سراپای او را چادرنماز سیاه بته داری می پوشانید که قد بلندش را باز هم بلندتر جلوه می داد. زمستان و تابستان در زیر چادرنماز یک دستمال به جای چارقد به سرش می بست. دست هایش مثل ریشه های درخت چنار ناهموار و نیرومند بود. اندام صورتش از زمختی بیشتر به مرد شباهت داشت: ابروی پُرپشتِ به هم پیوسته، دماغی که مصمّمانه پیش تاخته بود، چانهٔ محکمی که با عرض پیشانی رقابت می کرد. فقط نگاهش که همیشه شرمناک به زمین می افتاد به قیافهٔ او نرمی می بخشید. تمام سادگی و مهربانی او وقتی ظاهر می شد که به شما نگاه می کرد. ننه توتی کار آن خانه را به عنوان خدمتکار انجام نمی داد، بلکه خود را با انجام این وظیفه در یک کار بزرگ تری شریک می دانست. هیچ شبی ممکن نشد چراغ ننه توتی زودتر از چراغ اتاق کار خاموش شود. ننه توتی ساعت ها در گوشهٔ اتاقِ کوچکِ روبه رو تنها و بی حرکت می نشست تا بالاخره کارکنان خانه را به دست خود شام گرم بدهد و اگر هم شام خورده بودند تا از استراحت آن ها مطمئن نمی شد خواب به چشمش نمی آمد.ننه توتی ماهی پانزده تومان می گرفت که خرج لباس و پول توجیبی او بود. اما هر ماه ده تومان از حقوق خود را برای سراب به آدرسی که فراست نمی شناخت، می فرستاد. آدرسی که به وسیلهٔ فراست روی پاکت نوشته می شد از این قرار بود: «سراب، دکان رنگرزی ابوتراب خان، زحمت کشیده به نصرالله برسانند.»یک روز صبح در موقعی که ننه توتی چای آورد و خواست روی میز بگذارد، رادیو تهران برنامهٔ شیرخدا را اعلام کرد و آواز تنبک شیرخدا بلند شد. ناگهان دست ننه توتی مثل اینکه ضربه ای به بازوی او خورده باشد، تکان خورد و چنان سخت تکان خورد که چای به روی کتاب و نوشتهٔ فراست پاشید. ننه توتی خجل و سراسیمه با دامن چادرنمازش مشغول پاک کردن میز شد.«چی شد ننه توتی؟ مگر حالت خوب نیست؟ مگر لرز کردی؟»»
منبع: متن کتاب

Weight 0,149 kg
انتشارات

نشر چشمه

وضعیت

جدید

شابک

9786220110767

پدید آورندگان

نويسنده :قاسمی ، احمد -به اهتمام :فرهادی ، کاظم

تعداد صفحه

152

صفحات اول در خانهٔ کتاب ایران

https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/01/14011225415.pdf

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “آنکت و دو روایت دیگر”

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Shopping Cart
آنکت و دو روایت دیگرآنکت و دو روایت دیگر
7,52 

Availability: Only 1 left in stock

Scroll to Top