«آز دیو زیاده خواهی بود؛ سه سر داشت دوازده دست، دوتای دست ها پا و دوتای پاها دهان. بااین همه دست پا و دهان باز همیشه خیال می کرد یک چیزی کم دارد. از هرچند وقت به چند وقت می رفت توی تن آدمی و دست، پا، چشم و دهان او را به خودش اضافه می کرد؛ هرچه آن آدم می خورد می رفت توی شکم آز، هرچه آن آدم می دید آز می دید، هرچه آن آدم می خرید به اموال آز اضافه می شد؛ اما یک روز دیگر هیچ چیز نخواست.یک روزی که نشسته بود توی تن پیرزنی و آن پیرزن کاسهٔ سوم آش را به زور می خورد و نخود و لوبیا را نجویده پایین می داد دیگر هیچ چیزی نخواست. دل آز از آن همه رشته، پیازداغ و کشک آشوب شد و حالش داشت به هم می خورد. از تن پیرزن بیرون آمد و رفت روی نوک کوه دماوند نشست و داد زد: «من دیگه هیچ چی نمیخوام.» صدای آز توی کوه پیچید نمیخوام … نمیخوام … نمیخوام … آز فکر کرد حتی نخواستنش هم چندتا می شود. تصمیم گرفت دیگر هیچ کاری نکند که زیادی باشد.آرام گفت: «من دیگه هیچ چی نمیخوام.» این بار صدایش پژواک نداشت صدای زمزمه اش توی خودش همان یکبار بود. آز نوک کوه دماوند نشست و سعی کرد هیچ کاری نکند.»
منبع: متن کتاب
“ماهی دختر” has been added to your cart. سبد خرید View Cart
آز
Availability: Only 2 left in stock
6,68 €
«آز دیو زیاده خواهی بود؛ سه سر داشت دوازده دست، دوتای دست ها پا و دوتای پاها دهان. بااین همه دست پا و دهان باز همیشه خیال می کرد یک چیزی کم دارد
SKU: 1607081066963
Category: گروه سنی 10
Weight | 0,192 kg |
---|---|
انتشارات | کتاب چ |
وضعیت | جدید |
شابک | 9786227776218 |
پدید آورندگان | نويسنده :طلوعی ، محمد -تصويرگر :حقگو ، سحر |
تعداد صفحه | 44 |
صفحات اول در خانهٔ کتاب ایران |
Be the first to review “آز” Cancel reply
Reviews
There are no reviews yet.