گفته اند چون خبر قتل حسین (ع) در حجاز پیچید، جابر بن عبدالله انصاری، مردی کهنسال و نابینا از اصحاب معروف پیامبر و دوستان حسین (ع)، بی تابانه از مدینه بیرون زد و به قصد کربلا راه صحرا را در پیش گرفت. چون چهل روز از عاشورا گذشت، جابر به صحرای کربلا رسید در حالی که فردی به اسم عطیه فرزند سعد عوفی او را همراهی می کرد. جابر ابتدا در آب رودخانهٔ فرات گرد سفر از خود برگرفت، جامعه ای تمیز و عطرآگین به تن کرد و آنگاه از راهنمایش خواست تا او را به سر قبر حسین (ع) برساند. چون جابر به قبر حسین (ع) رسید، از شدت اندوه مدهوش شد و چون به هوش آمد، سه بار فریاد زد: حبیبی یا حسین (ع)!بعد به شکوائیه پرسید: «دوست من! چرا پاسخ دوست خود را نمی دهی؟» سپس خود پاسخ خود را داد: «چگونه پاسخ مرا بدهی در حالی که رگ های گردنت را بریده اند، خونت را بر زمین ریخته اند و سرت را از بدنت جدا کرده اند؟»از صفحهٔ ۱۰۷ کتاب
منبع: متن کتاب
چراغ زمین
Availability: Only 2 left in stock
6,01 €
گفته اند چون خبر قتل حسین (ع) در حجاز پیچید، جابر بن عبدالله انصاری، مردی کهنسال و نابینا از اصحاب م…
SKU: 4636063717290
Categories: علوم انسانی, فلسفه و الهیات, مطالعات ایران
Weight | 0,12 kg |
---|---|
شابک | 9786220607021 |
پدید آورندگان | احمد زیدآبادی |
انتشارات | نی |
وضعیت | نو |
Be the first to review “چراغ زمین” Cancel reply
Reviews
There are no reviews yet.