«دنیای مارادونا در مدت پانزده ماه حضورش در بوکا به کُلی تغییر کرد. شهرت درهای زیادی به رویش گشود و او هم با جرئت و جسارتی که داشت با کمال میل به استقبال تجارب تازه می رفت. او در جایگاه پُردرآمدترین و قدرتمندترین بازیکن باشگاه از نفوذش در مسائل حساس استفاده می کرد. مثلاً بوکا از بازیکن های جوان تر بابت پیراهن های شان پول می گرفت. دیه گو از هیئت مدیرهٔ باشگاه خواست پیش از هر مسابقه یک دست پیراهن رایگان به هر بازیکن داده شود. در روز جهانی دوستی در ماه ژوئیه، به نزدیک ترین دوستانش یک ساعت مارک دار هدیه داد که نشان دهندهٔ وضعیت مالی و طبقهٔ اجتماعی اش بود.روبرتو موزو، رکورددار تعداد بازی برای بوکا، به دیه گو بورینسکی، خبرنگار ال گرافیکو، می گوید: «دیه گو شنبه شب ها ب ام و خودش را به من قرض می داد که (به شهری در استان بوئنوس آیرس) بروم تا روزنامهٔ لا رازون بخرم. فردای روزی که این روزنامه را خریدیم بازی را بردیم و از آن به بعد این کار به یک رسم خرافی تبدیل شد.»هفته نامهٔ سوموس در گزارشی دارایی های مارادونا را منتشر کرد: دو مرسدس بنز با راننده، یک ب ام و، یک فورد تانوس مشکی، یک خانه در خیابان کانتیلو به ارزش هشتصدهزار دلار و یکی دیگر در خیابان لاسکانو، یک قطعه زمین در شهر مورنو در استان بوئنوس آیرس و دفتر شرکت فیلم سازی مارادونا که در ساختمانی مجلل در مرکز شهر واقع شده بود. در گزارش این مجله آمده بود: «او چهل جفت کفش و پنجاه دست پیراهن ایتالیایی دارد و عطر پاکو رابان می زند.»دیه گو دوست داشت به کاباره و تئاترهای موزیکال برود و بدش نمی آمد که کنار خواننده های معروفِ زن دیده شود. تصاویر او هنگام خروج از رستوران های مشهور و ملاقات با بازیگران، سیاست مداران و تاجران مطرح ماندگار شده است. به فراخور سبک زندگی تازه اش آپارتمانی در شمال بوئنوس آیرس اجاره کرد تا با دوستانش و سایر فوتبالیست ها معاشرت کند، از جمله کارلوس سالیناس، یکی از بازیکن هایی که در حکم بخشی از انتقال دیه گو با آرژنتینوس جونیورز معاوضه شده بود. او به دیه گو بورینسکی از ال گرافیکو گفت: «من و دیه گو بعد از این انتقال بارها همدیگر را در آپارتمانش در خیابان سانتافه ملاقات کردیم. درست در طبقهٔ پایین، باشگاه شبانه ای به اسم دووِر بود. از آن پایین زن ها را می بردیم خانه. گی یرمو کوپولا و کارلیتوس راندازو هم بودند. مثل یک گروه راک اندرول مدام در رفت وآمد بودند و بلد بودند چه جوری مهمانی بگیرند.»قبل از این که کوپولا در انتقال دیه گو به بوکا جونیورز نقشی داشته باشد، راندازو بود که مارادونا را با این کارمند بانک آشنا کرد و به قول خودش «انگار یک زوج را به هم رسانده بود.» راندازو، متولد محلهٔ لا بوکا و یکی دیگر از بازیکنانی که طی قرارداد مارادونا به آرژنتینوس ملحق شدند، ماجرا را این گونه برای ال گرافیکو تعریف می کند: «یک روز با هم رفته بودیم که برای یک بازی ویدیویی جدید به اسم فلیپر جت، فیلم تبلیغاتی ضبط کنیم. بعدش دیه گو دعوتم کرد برویم به آپارتمانش. عصر بود و وقتی بالا رفتم کُلی دختر آن جا بودند.»سال ها بعد که موادمخدر جزء لاینفک زندگی مارادونا شد، راندازو هم معمولاً همراهش بود. او به دیه گو بورینسکی گفت: «هربار که اسم موادمخدر می آید، همه من و دیه گو را نشان می دهند، اما هیچ کس نمی گوید وقتی هفده هجده ساله بودیم، دکترها در خوابگاه به ما و خیلی های دیگر دارو تزریق می کردند تا بتوانیم بازی کنیم. روزی که یکی از دوستان به من کوکایین تعارف کرد، با خودم گفتم: “این جلوِ آن داروها هیچ است.” و این طوری بود که گرفتارش شدیم.»»
منبع: متن کتاب
مارادونا
وضعیت موجودی: تنها 2 نسخه موجود است
15,74 €
«دنیای مارادونا در مدت پانزده ماه حضورش در بوکا به کُلی تغییر کرد. شهرت درهای زیادی به رویش گشود و او هم با جرئت و جسارتی که داشت با کمال میل به استقب..
شناسه کالا: 8123571131392
دسته: زندگی نامه
وزن | 0,34 kg |
---|---|
انتشارات | نشر چشمه |
وضعیت | جدید |
شابک | 9786220109938 |
پدید آورندگان | نويسنده :بالاگه ، گیلیم -مترجم :فردوسی پور ، عادل -مترجم :شهروزستوده ، علی |
تعداد صفحه | 448 |
صفحات اول در خانهٔ کتاب ایران |
Be the first to review “مارادونا” Cancel reply
Reviews
There are no reviews yet.