“سیاوش”، که گردن به کید همسر پدر، سودابه، ننهاده، مورد غضب وی قرار گرفته و در دامی که برایش پهن شده گرفتار می آید. وی می باید برای اثبات بی گناهی خویش از آتش بگذرد که چنین می کند و پس از چندی برای دوری از محیط دربار، فرماندهی سپاه “کاووس” را در مقابله با دشمنان پذیرفته و هم گام با “رستم” راه مرز ایران و توران را در پیش می گیرد. اندکی از جنگ گذشته که سیاوش با فرماندهان سپاه خصم از در صلح درمی آید و پیشنهادشان را می پذیرد. کاووس که از این موضوع به خشم آمده دستور شکستن پیمان و حمله را صادر می کند. اما سیاوش پاک نهاد، حاضر به شکستن عهد خویش نیست. بنابراین سپاه را رها کرده و به توران پناهنده می شود. در این سرزمین جدید، وی ابتدا مورد عنایت و لطف “افراسیاب” قرار گرفته و دختر او، فرنگیس، را به همسری برمی گزیند. اما پس از چندی به دلیل وسوسه های دشمنان و دسیسه چینی آنان، از جمله گریسوز کینه جو، مورد غضب قرار گرفته و به دستور افراسیاب، سر از بدنش جدا می کنند و خون سیاوش چون رود جاری می شود، سنگ ها را می شکافد و دانه های خفته در دل خاک را بیدار می کند.
“پدر اسلاگ” has been added to your cart. View cart
Description
Additional information
Weight | 0,09 kg |
---|---|
انتشارات | افق |
وضعیت | جدید |
شابک | 9789643694388 |
پدید آورندگان | نويسنده :صالحی ، آتوسا -تصويرگر :میرمحمدی ، نیلوفر |
تعداد صفحه | 80 |
صفحات اول در خانهٔ کتاب ایران |
Reviews (0)
Be the first to review “سیاوش” Cancel reply
Reviews
There are no reviews yet.