بی پدر

وضعیت موجودی: تنها 1 نسخه موجود است

7,10 

معرفی کتاب بی پدرکتاب بی پدر نوشتهٔ مژده سالارکیا است. نشر چشمه این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یکی از کتاب های مجموعهٔ «کتاب ..

, ,
شناسه کالا: 7590730537013 دسته‌ها: , ,

معرفی کتاب بی پدرکتاب بی پدر نوشتهٔ مژده سالارکیا است. نشر چشمه این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یکی از کتاب های مجموعهٔ «کتاب های قفسهٔ آبی» (آثار ژانری، قصه گو و جریان محور) است.درباره کتاب بی پدرکتاب بی پدر رمانی ایرانی است که در ۲۱ فصل نوشته شده است. این رمان درمورد خانواده ای عجیب است که حتی مردگانشان نیز دست از سر ماندگان بر نمی دارند. مژده سالارکیا رمان «بی پدر» را با الهام از قصهٔ «فرود»، پسر سیاوش در شاهنامهٔ فردوسی نوشته و توضیح داده است که قصد داشته این رمان را با زیرساخت اسطوره ای بنویسد و بحث خاک و خون را مطرح کند. مهم ترین منبع الهام این نویسنده برای این هدف، شاهنامهٔ فردوسی می شود؛ چراکه وقتی شاهنامه را می خوانیم می بینیم که آن چیزی که در شاهنامه گفته شده هنوز و هر روز در زندگی امروز ما و فرهنگ ما درحال بازتولیدشدن است. به گفتهٔ این نویسنده، این رمان ماجراجویانه است و برای کشف حقیقت در آن حرکت بسیاری گنجانده شده است؛ همچنین گفته است که پدر در این رمان، یک مفهوم جنسیت زده نیست و از اول رمان، ما پدری را می بینیم که خانواده را رها کرده و رفته است.رمان «بی پدر» قصهٔ دختری است که کارِ گویندگی می کند و روزگار می گذراند. او در سالگرد فوت زنی به نام «جَریره»، قصهٔ خود را آغاز می کند؛ قصهٔ زنی که آغاز راهی است برای کشف سرنوشت های معمایی روابط خانوادهٔ او. قصهٔ پدر، مادر، بمباران های دههٔ ۱۳۶۰ در تهران و آدم هایی که تلاش می کنند از قاب عکس های خود بیرون بیایند و خود را از نو ثابت کنند. این دختر با بازگشت به ملک پدری، راهی سفری می شود در زمان که به تدریج او را از انواع اتفاق هایی که بر سرش آمده آگاه می کند و این میان «پدر» نقشی متفاوت و شگفت آور دارد.خواندن کتاب بی پدر را به چه کسانی پیشنهاد می کنیمخواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می کنیم.بخشی از کتاب بی پدر«نگران من که نیست، نگران رضایت ندادنم است. صبحی که از این جا رفتم، سری هم به بیمارستان زدم. بهار آن جا نبود. دکترش هم نبود. رهام داشت به مُردنش ادامه می داد. تنها اتفاق بادوام در زندگی رهام همین مُردن است. هر وقت چیزی به دست می آورد، قرار بود از دست بدهد. اگر من رضایت بدهم، همین مُردن را هم از دست می دهد. قلبش می رود توی قفسهٔ سینهٔ یک نفر دیگر و زنده می ماند. همان طور که توی مرصادالعباد آمده بود که «گِل دل از ملاط بهشت بیاوردند و به آب حیات ابدی سرشتند و به آفتاب سیصد و شصت نظر بپروردند.» آن وقت حیات ابدی می آید سراغش و او زنده می ماند تا چند سال دیگر… تا وقتی که صاحب جدید قلب هم بمیرد. یک چیزی توی دلم می گوید کاش رهام نمی مُرد. نمی خواهم بمیرد. برای من اهدای قلبش هم زنده اش نمی کند. برای من دلِ جدا از گِل اهمیتی ندارد. امروز همهٔ وجود رهام همین تکه پاره های مهم است و این تکه پاره ها بدون تن رهام به هیچ کارِ من نمی آید. او پشت شیشه خوابیده بود و من داشتم به او نگاه می کردم که هیچ کار مفیدی توی زندگی اش نکرده بود. من چی؟ من کاری کرده بودم؟»
منبع: کتاب راه

وزن0,16 kg
انتشارات

نشر چشمه

وضعیت

جدید

شابک

9786220109884

پدید آورندگان

نويسنده :سالارکیا ، مژده

تعداد صفحه

152

صفحات اول در خانهٔ کتاب ایران

https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/01/14010502008.pdf

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “بی پدر”

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Shopping Cart
Scroll to Top