“کوبرلینگ” در نزدیکی خانه اش، روی تپه ای، ایستاده است که صدای موتور ماشین توجه او را جلب می کند. ماشین روبه روی خانه ی او می ایستد و زنی جوان از آن پیاده می شود. کوبرلینگ، “آنا” ـ دختر دوست قدیمی اش ـ را می شناسد ولی از آمدن او خوشحال نمی شود. او، آنا و مردجوانی را که همراه اوست به داخل خانه برده و منتظر آمدن همسرش ـ کنستانتزه” ـ می شود. همسرش با رویی خوش از مهمانان استقبال می کند ولی کوبرلینگ بی حوصله به قصد خواب به اتاقش می رود. صبح روز بعد کنستانتزه و مرد همراه آنا به خرید می روند و کوبرلینگ مجبور می شود آنا را برای دیدن تنگه ی کنار رودخانه ی ادر به گردش ببرد. در این میان آنا علت جدایی او و پدرش را می پرسد و کوبرلینگ با یادآوری خاطرات گذشته و پوچ بودن آن ها و با توجه به سرگشتگی و عدم توانایی برقراری ارتباط به او پاسخی سرسری می دهد. او در مواجهه با گذشته دچار مشکل است. صبح روز بعد که از خواب بیدار می شود، آنا و مرد همراهش بدون خداحافظی با او منزل را ترک کرده اند و از کنستانتزه خواسته اند حتما در پاییز به دیدن شان بروند. مجموعه ی حاضر مشتمل است بر 15 داستان کوتاه که “این سوی رودخانه ی ادر” یکی از آن هاست. عناوین داستان های دیگر عبارت اند از: هیچ جز ارواح؛ مرجان های سرخ؛ دوربین؛ و پایان چیزی.
Description
Additional information
Weight | 0,163 kg |
---|---|
انتشارات | افق |
وضعیت | جدید |
شابک | 9789643692711 |
پدید آورندگان | نويسنده :هرمان ، یودیت -مترجم :حسینی زاد ، سیدمحمود -زيرنظر :شکراللهی ، سیدرضا |
تعداد صفحه | 118 |
صفحات اول در خانهٔ کتاب ایران |
Reviews (0)
Be the first to review “این سوی رودخانه ی ادر” Cancel reply
Reviews
There are no reviews yet.